تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی علیه السلام (کتاب)
کتاب «تحلیلى از زندگانى سیاسى امام حسن مجتبی علیهالسلام»، به قلم محمد سپهرى، ترجمه فارسى کتاب «الحیاة السیاسیة للإمام الحسن(علیهالسلام)» تألیف علامه جعفر مرتضى عاملى است. مؤلف برخلاف سیرهنویسان، به نقل حوادث و تاریخچه زندگانى امام حسن (علیهالسلام) نپرداخته، بلکه زندگانى سیاسى آن جناب را تحلیل کرده است.
محتوای کتاب
در این تألیف، نویسنده با دیدى محققانه به تجزیه و تحلیل وقایعى همت گمارده است که بهطور مستقیم یا غیر مستقیم با زندگانى امام حسن(علیهالسلام) ارتباط دارد و در مواردى آن حضرت نقش فعالى در تکوین آن بر عهده داشته است، مثل داستان مباهله و بیعت رضوان.
علامه جعفر مرتضى عاملى در این کتاب، تنها به بررسى و تحلیل زندگانى سیاسى حضرت مجتبى(ع) در روزگار رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) و خلفاى سهگانه مىپردازد و به مطالعه زندگانى حضرت در روزگار خلافت ظاهرى امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و سپس دوران امامت خود آن حضرت(ع) نپرداخته است.
این کتاب از مقدمه مترجم، پیشگفتار مؤلف و سه فصل تشکیل شده است. فصل اول کتاب با عنوان «زندگانى سیاسى امام حسن(ع) در عهد رسول خدا(ص)»، بیش از آنکه رنگ یک نوشته تاریخى داشته باشد، با بیانى خطابهاى و تأثیرگذار به تحکیم اعتقادات شیعه پیرامون امامت امام حسن(ع)، جایگاه آن و دفاع از آن با استفاده از حدیث، تاریخ و تفسیر پرداخته است. نویسنده با در نظر گرفتن پیشفرضهاى کلامى خود، به تحلیل مسائل پرداخته است. منابعى که در این فصل مورد استفاده قرار گرفته بسیار متنوع و از لحاظ موضوعى منابع تفسیرى و روایى سنى و شیعه، تاریخى، سیره، صحابهنگارى، مناقب، مقاتل و غیره را در بر مىگیرد.
نویسنده بیان کرده است مواضع پیامبر(ص) در قبال امام حسن و امام حسین(ع) حتى شدت عواطفى که علناً نسبت به ایشان ابراز مىداشتند، انتخاب ایشان براى مباهله و شرکت در بیعت رضوان، نشانه موقعیت منحصربهفرد آنها و نیز تلاش پیامبر(ص) براى آماده کردن جامعه در پذیرفتن رهبرى و جانشینى آنان بود.
فصل دوم با عنوان «زندگانى سیاسى امام حسن(ع) در عهد شیخین»، از غصب فدک و موضع حضرت زهرا(س) و حسنین(ع) در قبال آن آغاز شده است. در این فصل عمدتاً از منابع تاریخى و روایى استفاده شده است که البته منابع ضعیفى در این بین دیده مىشود. این فصل بیشتر رویکرد تاریخى به خود گرفته است، گرچه هنوز کمابیش موضعگیرىهاى ارزشى قابل مشاهده است.
نویسنده، معتقد است سیاست نظام حاکم، مسئله امامت را از دو جهت هدف قرار داد: دمیدن روح یأس در نفوس مخالفان، و زمینهسازى براى تحکیم و تثبیت حکومت و خلافت به نفع برخى و دور کردن على(ع) از خلافت. تلاش براى رسیدن به این اهداف به اشکالى بروز مىیافت؛ از جمله جلوگیرى از راهیابى هواداران على(ع) و اهلبیت به مراکز حساس و پستهاى کلیدى، استفاده از زر و سیم براى خاموش کردن مخالفان، سیاست تجهیل مردم، منع کتابت حدیث و غیره.
در کنار بیان شیواى مؤلف و ایجاد ارتباط مناسب بین مطالب، تتبع فراوان او و کشف نکاتى مهم از لابهلاى منابع، اطلاعات فراوان و نتایج ارزشمندى به دست مىدهد. گرچه عمده مباحث و نتایج، ارتباط مستقیمى با زندگانى امام حسن(ع) ندارد، اما به روشن شدن جو حاکم بر جامعه و وضعیت ایشان کمک مىکند.
فصل سوم به زندگى سیاسى امام در دوره خلافت عثمان اختصاص یافته است. استناد به منابع متأخر تاریخى و نیز منابع تحقیقى در این فصل نیز مشاهده مىگردد.
در این بخش از کتاب، ضمن متن کامل سخنان امام در بدرقه ابوذر، نکاتى که در نظر نویسنده قابل توجه بوده آورده شده است. تأسف عمیق از رفتار حکومت با ابوذر، تشویق وى به ادامه راه و تقویت بینش الهى ابوذر براى تحمل رنجها، از جمله این نکات هستند.
شرکت امام در فتوحات این دوره بهطور مبسوط مورد بحث قرار گرفته است. عقیده نویسنده مبتنى بر رد گزارشات مربوط به حضور ائمه در این فتوحات است. عدم اجراى قوانین الهى در سرزمینهاى مفتوحه، رفتار ظالمانه با ساکنین این مناطق، غلبه داشتن انگیزه کسب غنایم بر انگیزههاى الهى، از جمله دلایل عدم حضور حسنین در این جنگها بیان شده است. مؤلف لزوم اجازه امام عادل را شرط جهاد ابتدایى دانسته و عدم شرکت امامان را در این جنگها دلیلى بر عدم مشروعیت آنها دانسته است.
بخشى از این فصل، به نقش امام در دفاع از عثمان هنگام محاصره خانه او پرداخته است. نویسنده ضمن قبول صحت گزارش دفاع حسنین(ع) از عثمان، معتقد است گرچه امام على علیهالسلام با اعمال عثمان موافق نبود، اما قتل او را شرعى و قانونى و به مصلحت اسلام نمىدانست. وى معاویه را مسبب قتل عثمان معرفى کرده است.
نظریه عثمانى بودن امام حسن(ع) در این کتاب رد شده است. نویسنده بر سخنان امام مبنى بر حقانیت پدرش بر خلفاى پیشین و دفاع از مواضع امام على(ع) و نیز سرزنش مخالفان پدر استناد کرده است.
در ادامه، مؤلف، مواضع اهلبیت را در قبال سیاست خلفا شرح داده است. او مىگوید: على(ع) با نپذیرفتن شرط عمل به سیره دو خلیفه در شوراى شش نفرى و نیز تأکید و تشویق بر کتابت حدیث، موضع منفى نسبت به سیاست خلفا اتخاذ کرد. مؤلف همچنین انحرافاتى را که از سیره رسول خدا(ص) بهتدریج ایجاد شد، یاد کرده و مواضع امام حسن(ع) را پیرامون آن به بحث نشسته است.
منابع
- سایت گروه تاریخ اسلام مجتمع آموزش عالى امام خمینى(ره)، ۱۳ تیرماه ۱۳۹۴.
- ویکی نور.